فتوبلاگ پرپروک

عکس‌های روح‌اله بلوچی

فتوبلاگ پرپروک

عکس‌های روح‌اله بلوچی

سفرنامه روسیه -RUSSIA

گزارش سفر و عکسهای بیشتر در صفحه تلگرام و اینستاگرام من موجوده

T.ME/ROOHABALOOCHI

سرزمینی با پیشینه ادبیات غنی و سرانه مطالعه بالا ، منابع سرشار گاز و آب شیرین ، طبیعتی سردسیر ، پیشرو در کشف فضا و دارای  مردمانی گاها مرموز  بسان نقشهای منفی فیلمهای جیمزباند , سرزمین ودکا و  صد البته سرزمین دختران قدبلند و شیک پوش ..

تصوری که در کودکی از شوروی داشتم ، تصویر کلیسای سنت باسیل بود(که به اشتباه کاخ کرملین میپنداشتمش) و  اسمش رو هم در تک و توک فریادهای "مرگ بر شوروی" در تلوزیون بواسطه جنگش با افغانستان در آن سالها میشنیدم.. بعدها که توانایی خواندن داشتم ، فهمیدم که وسیعترین کشور دنیاست و پایتختش مسکو و شهر مهمش لنینگراد  و اینکه رقیب سنتی و همیشگی آمریکاست..

زمان گذشت و امپراطوری تزارها دچار فروپاشی شد و هزاران تغییرات دیگر ، ولی کماکان روسیه وسیعترین کشور دنیا ماند و همچنان مسکو و سنت پترزبورگ مهمترین و زیباترین شهرهایش .. و صد البته ذره ای  از جذابیت دختران قد بلندش هم کم نشد..

..از این حرفها که بگذریم ، روسیه کشوریست سردسیر و برای مواجه نشدن با سرمای طاقت فرسایش ، مناسبترین تایم برای رفتن به آنجا از میانه خرداد تا اواخر مرداد است. هر چند سرما و برف و بوران این سرزمین هم زیبایی و مشتاقان خاص خودش رو دارد..در قسمت شمالی و شمال غربی این کشور از اواخر خرداد تا میانه تیر ماه با پدیده شبهای سفید روبرو خواهید شد که این خود یکی از دلایلی ست که گردشگران در این تایم سرازیر روسیه علی الخصوص سنت پترزبورگ میشوند..

من هم برای رفتن به این سرزمین تایم شبهای سفید رو انتخاب کردم  و بلیط رو از ایرلاین امارات گرفتم ( emirates airlines ) ..از اونجاییکه هیچگاه با تور مسافرت نمیکنم ، طبق معمول ، پروسه ویزا گرفتنم هم با کمی معطلی همراه شد.

پروازم از دبی به مقصد فرودگاه دموددف مسکو بود..مسکو بزرگترین شهر اروپاست(حدودا دو برابر مساحت تهران)  با  جمعیتی نزدیک به چهارده میلیون نفر که چندین فرودگاه بین المللی داره.. فرودگاه Domodedovo فرودگاهیه در چهل کیلومتری ضلع جنوب شرقی مسکو و محل فرود پروازهای ایرلاینهای معتبرتری هست.. طول پرواز حدودا پنج ساعت بود و حوالی ساعت یک بعد از ظهر در فرودگاه مسکو بودم.


از هواپیما خارج و بوسیله خرطومی به راهروی ورودی فرودگاه وارد شدم..هر چه جلوتر میرفتیم و با وجود اینکه این فرودگاه مهمترین فرودگاه بین المللی مسکو هست ، کمتر نشانی بود از تابلو و پلاکارد به زبان انگلیسی ، روسها به شدت متعصب هستند و هیچ عقیده ای به استفاده از زبان انگلیسی ندارند، حال چه در صحبت کردن و یا در تابلوهای راهنما و یا هر جای دیگری ، درصد زیادیشان انگلیسی نمیدانند و آن معدود روسهایی که شاید آشنایی به این زبان داشته باشند هم تعمدا با شما صحبت نمیکنند..این تعصب نشات گرفته از همان حس رقابت با رقیب دیرینه شان ، آمریکای انگلیسی زبان است.. روسها اعتقاد دارند دو بار باعث نجات جهان از شر جنگهای جهانی شده اند و شاید این فقط یکی از دلایلی باشه که خودشون رو برتر از آمریکاییها بدونن..

مراحل چک پاسپورت و ویزا خیلی طولانی شد و بعد از کلی معطلی مسئول باجه من رو به اتفاق یک دختر خانم شیک پوشی که درجه افسری داشت به قسمت دیگه ای هدایت کرد..اونجا پاسپورت من رو گرفتن و به اتفاق تعدادی مسافر با ملیتهای مختلف منتظر استعلام اصالت پاسپورت شدم..جالب اینجاست نه اون افسر اولی و نه همکارهای دیگه ش هیچکدوم هیچ توضیحی درجواب سوالاتم در این خصوص نمیدادند..حتی دریغ از یک لبخند خشک و خالی..حضور افرادی با ظاهر نه چندان موجه در اتاق انتظار که بیشتر شبیه افراطیون و یا خلافکارها بودند کمی باعث نگرانیم بود و البته این رو هم میدونستم که پلیس فرودگاه در روسیه بر مبنای یک قانون نانوشته بی خود و بی جهت و تا سه ساعت هم پیش میاد که کسی رو نگه دارن .. به هر حال بعد از یک ساعت و نیم معطلی پاسپورتم مهر ورود خورد و من رسما وارد خاک روسیه شدم.. موردی که جلب توجه میکرد تعدد افسران و ماموران زن در فرودگاه بود..


با تاکسی ازفرودگاه به سمت شهر و هتل حرکت کردم.. کرایه تاکسی در روسیه به نسبت کشور خودمون بالاتره و برای مسیری مانند فرودگاه دموددف تا مسکو که تقریبا چهل کیلومتره از شما از 2000 تا 4000 روبل طلب خواهند کرد (هر روبل حدود 55 تومان)..طول مسیر جاده ، سرسبز و اتوبانها  چندبانده و عریض و هوا هم به شدت خنک و تمیز بود و سرشار از اکسیژن..

هتل رو از قبل رزرو کرده بودم ..

مسکو شهر خیلی بزرگیه که مملو از اماکن دیدنی و جاذبه های مختلف گردشگریه.. این شهر به صورت حلقه ای گسترش پیدا کرده ، و درصد زیادی از اماکن دیدنی شهر در حلقه اول و دوم قرار دارن.. اگه بتونین محل اقامتتون رو به قیمت مناسب در نزدیکی میدان سرخ و یا  چند خیابان فاصله از میدان سرخ انتخاب بکنین (یعنی حلقه اول) یقینا برای گردش در شهر و بازدید از خیلی از اماکن دیدنی شهر ، نیاز به کرایه کردن تاکسی ندارین و این خودش کلی باعث صرفه جویی در هزینه میشه..از اونجاییکه قصد داشتم بعد از دیدن مسکو با قطار به مقصد دیگه ای برم ، از قبلش با بررسی نقشه شهر محل هتل رو ، جایی مابین میدان سرخ و ایستگاه قطار Leningradskaya انتخاب کرده بودم که حتی برای رفتن به ایستگاه هم نیازی به تاکسی نباشه..هتل در خیابان Neglinnaya و در ضلع شمالی سالن معروف باله و تاتر بولشوی Bolshoi theatre بود که از قضا یک منطقه شیک و اعیان نشین در مرکز مسکو به شمار میاد..

بعد از مستقر شدن در هتل ، به خیابانهای اطراف هتل سر زدم تا کمی از حال و هوای شهر دستم بیاد..خیابانهای سنگ فرش شده و پر از کافه های هنری و نوازنده هایی که گوشه و کنار خیابانها مشغول هنر نمایی..و البته تکمیل کننده این موارد ، رفتارهای توامان عاشقانه ی دختران و پسران جوانی بود که با موسیقی همراه و مشغول رقص بودند.


با وجود خستگی زیادی که داشتم آنهم بواسطه ترانزیت فرودگاهی و طول پرواز و معطلی در فرودگاه مسکو ، ولی چون هوا قصد تاریک شدن نداشت به خیابانگردی هام ادامه میدادم.. انگاری که بایستی هوا تاریک بشه تا خستگی هم بر من غلبه کنه ، غافل از اینکه روشنایی شب در این شهر ، سیستم بدن شما رو به اشتباه میندازه.. من که از تاریک شدن هوا مایوس شده بودم با خوردن یک شام نه چندان دلچسب در رستوران Subway حوالی ساعت یازده شب به هتل برگشتم.


صبح روز بعد از هتل به سمت میدان سرخ راه میفتم. میدان سرخ یا به قول روسها Krasnaya Ploshchd دقیقا در مرکز و قلب مسکو قرار داره ، و در فاصله یک کیلومتری ضلع جنوبی هتل..در طول مسیر به میدان lubyanca میرسم ، ضلع شمالی میدان لوبیانکا ساختمان مخوف و عظیمی قرار داره که این جایی نیست مگر ، ساختمان مرکزی امنیت و اطلاعات شوروی سابق KGB . طبق معمول نه میشه از کسی آدرس پرسید و نه تابلویی به زبان انگلیسی که راهنمات باشه و من بر مبنای نقشه ای که دارم به سمت میدان سرخ در حرکتم ...خیابانها همگی عریض و چند باند هستند و بیشتر خیابانهای اصلی دارای زیر گذرهای بزرگ ، شما در مسکو به همان اندازه که در روی زمین خیابان و گذرگاه و ابنیه های مختلف و ... میبینید ، به همین نسبت هم در زیر زمین تاسیسات شهری از قبیل تونل و زیرگذر و حتی بازار و ... مشاهده خواهید کرد. احتمالا باید شنیده باشید که مترو مسکو از قدیمیترین و عمیق ترین و در عین حال زیباترین ایستگاه های مترو در دنیاست ، شاید دلیل وجود این همه امکانات و خدمات شهری در زیر زمین ، سرمای بیش از حد بیشتر اوقات سال باشه.. چون طبق شنیده ها  در روسیه برای جلوگیری از یخ زدن خیابانها درفصول سرد سال ، تاسیسات و خطوط انتقال آب گرم عظیمی در زیر زمین و در راستای معابر به همین منظور ایجاد کرده اند..

از کوچه های سنگ فرش و زیبای ضلع جنوبی میدان لوبیانکا عبور میکنم  و به انتهای خیابانی میرسم  که یک سمت من کلیسای معروف کازان و در سمت دیگر من   بنای GUM قرار داره ، این یعنی اینکه میدان سرخ دقیقا در روبروم هست.. ساختمانGUM یک مرکز تجاری قدیمی هست که معماری زیبایی داره و دقیقا در یکی از اضلاع میدان سرخ قرار داره..میدان سرخ به طول تقریبی چهارصد و پنجاه متر و عرض صدو پنجاه متر به همراه میدان تیان آن من پکن و میدان نقش جهان اصفهان ، سه میدان شهری بزرگ دنیا هستن


میدان سرخ به شکل یک مستطیل بزرگه و با ابنیه های مهم و زیبایی که تک تکشون از جاذبه های مهم گردشگری روسیه هستن احاطه شده ، بازار GUM که نزدیک به دو قرن قدمت داره در ضلع شمالی ، کاخ کرملین با تمامی ابنیه های درونش و برج ساعت در قسمت جنوبی  ، ساختمان عظیم با نمای آجر قرمز (موزه تاریخ روسیه) Historical museum و کلیسای کازان هم در یک سمت و دست آخر در ضلع شرقی میدان ، بنای مشهور کلیسای سنت باسیل قرار داره که به ساختمان کیک بستنی مشهوره و به نحوی سمبل کشور روسیه محسوب میشه..

داخل این میدان در تمامی ساعات شبانه روز مملو هست از توریستها و شهروندان روسی که مشغول قدم زدن و گرفتن عکسهای یادگاری و حتی عکاسی مدلینگ هستن..عروس و دامادهای زیادی رو میبینین که روز اول زندگی مشترکشون رو در این میدان جشن میگیرن. یقینا شما هم میتونین ساعتها در این میدان وقت بگذرونین بدون اینکه متوجه گذر زمان باشین..ورودی کرملین 500 روبل و ورودی کلیسای سنت باسیل هم 250 روبل..تا یادم نرفته بگم که فکر خرید رو در بازار GUM از سرتون بیرون کنین و فقط از معماری و فضای زیبای داخل بازار لذت ببرین چون قیمتها همه نجومی هستن و شاید خرید فقط برای قشر خاصی مناسب باشه.. علاوه بر چنج پول تنها خریدی که توی این بازار داشتم فقط یک بستنی بود  :-)


چون میدونستم دفعات دیگه ای هم در طول همین سفر به این میدان میام ، بعد از یک گردش کوتاه از حاشیه جنوبی کلیسای سنت باسیل و در امتداد دیواره کاخ کرملین از میدان خارج شدم.. در یک سمتم دیوار کرملین بود و در سمت دیگرم رودخانه مسکو (رودخانه بزرگی که بصورت مارپیچ از وسط شهر مسکو عبور میکنه).. در ادامه به کلیسای عظیم عیسای منجی Christ the saviour و پارک مجاورش میرسم..در روبروی این کلیسا یک پل به سمت دیگه رودخانه کشیده شده که با گذر از این پل ، میتونین به سمت گالری ترتیاکف و مجسمه عظیم پتروپولو برین..گالری هنر و موزه ترتیاکف یکی از معتبرترین موزه های نقاشی اروپاست


در مجاورت رود مسکو ، مجسمه ای  بزرگ با ارتفاع حدودا صد متر وجود داره که داستان جالبی داره ، با توجه به تبحر روسها در مجسمه سازی ، دولت ایتالیا سفارش ساخت مجسمه مارکوپولو رو به روسها میده..بنا به دلایلی این مجسمه هیچگاه به ایتالیا منتقل نمیشه و روسها برای اینکه چندان ضرری نکرده باشن ، سر مجسمه مارکوپولو رو تغییر میدن و کله پطرکبیر رو جایگزینش میکنند.. از اون روز به بعد این مجسمه به پطروپولو معروف میشه.. چندین سال قبل در یک نظرسنجی این مجسمه به عنوان یکی از زشت ترین مجسمه های معروف دنیا انتخاب شده بود.. از روی پل روبروی کلیسای عیسای منجی و در مجاورت پیاده روی رودخانه مسکو میشه به این مجسمه رسید..


کلیسای عیسای منجی ورودیه نداره ، حتما از فضای داخلیش دیدن کنین ، در ضلع شمالی این کلیسا و در راستای خیابان Ulitsa volkhonka به موزه الکساندر پوشکین میرسین ، این موزه بزرگ در نوع خودش و به لحاظ تعدد و اهمیت آثار هنریش یکی از مطرحترین موزه های اروپاست.. ورودی این موزه بزرگ 350 روبل هستش , جالب اینجاست که در این موزه سالنهای متعددی به آثار قدیم خاور میانه من جمله ایران اختصاص داده شده , حتی یک روز کامل هم شاید کم باشه برای دیدن قسمتهایی از این موزه هنری بزرگ.


در راستای خیابان Ulitsa volkhonka اگر به سمت شمال در حرکت باشین به میدان مانژ و ابتدای خیابان آربات میرسید و کمی جلوتر در سمت راست شما ، دوباره کاخ کرملین ، این بدان معنیست که اگر با من همراه بودین ،  شما حلقه اول و مهمترین ناحیه گردشگری مسکو رو یک دور کامل زده اید.

میدان مانژ ، محوطه بزرگیه مابین میدان سرخ و ابتدای رفتن به سمت خیابان آربات.. در زیر میدان مانژ ، مرکز خرید آختونی ریاد قرار داره یک مرکز خرید بزرگ و چندین طبقه در زیر زمین ، این مرکز خرید یک فودکورت بزرگ هم داره و شما میتونید در این محل غذا میل بفرمایین ، انواع غذاهای ملل و فست فود ، غذاهای متنوعی در مناطق توریستی روسیه با بیس مرغ و سیب زمینی درست میشه و شما چندان مشکل ذائقه غذایی نخواهید داشت..از میدان مانژ به سمت غربی  و در ادامه به خیابان آربات میرسید ، که  شامل آربات جدید و قدیم میشه ، خیابانی هست که نباید دیدنش رو از دست بدین ، این خیابان مملو هست از مراکز خرید و کافی شاپها و همچنین محل هنرنمایی هنرمندان مختلف  ازموزیسین گرفته تا نقاش و عکاس و حتی مجسمه ساز و رقاص...


از میدان مانژ به سمت شمال و در امتداد خیابان آختونی ریاد به سالن معروف اپرا و تاتر و اجرای باله بولشوی میرسید Bolshoi theatre

 ..اجرای باله دریاچه قو اثر چایکوفسکی معمولا جزو برنامه های همیشگی این سالن هستش که بلیطش رو میتونید از گیشه های معتبر در ضلع جنوبی اینجا خریداری کنین..


با توجه به فعالیت و تبحر روسها در هنر مجسمه سازی ، توی اماکن مختلف مسکو مجسمه های زیادی میبینید ، یکی از معروفترین آنها مجسمه ای هست که در شمال میدان مانژ و در محوطه ضلع غربی میدان سرخ نصب شده . مجسمه مارشال ژکوف (فاتح نبرد برلین) که ایشون رو ، روی اسب و در حالتی که اسب روی چهار پای خودشه نشون میده ، طبق قاعده هنر مجسمه سازی ، زمانیکه اسب توی این حالته ، یعنی اینکه سوارکارش به مرگ طبیعی درگذشته و مرگش در حین جنگ و نبرد نبوده و برعکس اگه اسب بر روی دوپای خودش در حال جهش باشه ، یعنی راکبش در حین جنگ فوت شده..


در  قسمت شمالی مجسمه ژکوف ، محوطه بزرگی هست که اونجا دکه های فروش سوغاتی  و صنایع دستی وجود داره و همچنین مغازه های کوچک فروش خوراکیها ، اگه مسیرتون به این سمت خورد که قاعدتا میخوره ، حتما در  این دکه ها کباب ازبکی سفارش بدین که بسیار لذیذه..

کلاه های خز و عروسکهای ماترویشکا از سوغاتیها و صنایع دستی معروف روسیه ست که همچنین در این محوطه و فروشگاهای دیگه به وفور پیدا میشن.


در نقاط مختلف مسکو و در حین گذر از خیابانهای مختلف ، چندین ساختمان با ظاهر مشابه نظر شما رو جلب خواهد کرد ، این ساختمانها همان هفت برج معروفی هستند که در سال 1947 به فرمان استالین در هفت نقطه مختلف مسکو ساخته شدند و معروفند به هفت خواهران ، ساختمانهای زیبایی که به لحاظ فرم و شکل ظاهری شبیه هم هستند و امروزه پس از سالها کماکان هر کدامشون کاربری متفاوتی دارن ، وزارت امور خارجه و دانشگاه بزرگ مسکو و هتل اکراین و هتل لنینگراد از همین دست برجها هستند که به برجهای استالینی نیز معروفند.


ایستگاه های مترو مسکو یکی از زیباترین و قدیمیترین و در عین حال عمیقترین ایستگاه های مترو دنیاست و در حال حاضر یکی از جاذبه های گردشگری این شهر . ایستگاه مترو کیفسکایا در نزدیکی خیابان آربات و یا ایستگاه لوبیانکا در شمال میدان سرخ از جاهایی هستند که نباید دیدنش رو از دست داد.. در ضلع شمالی ساختمان دانشگاه مسکو ، گورستان و صومعه نودوویچی  Novodevichy قرار داره که محل دفن بزرگانی چون آنتوان چخوف و نیکولای گوگول و ... هستش ، سنگهای قبر و مجسمه های زیبایی در این گورستان نصب شده که واقعا دیدنیست.. میدان سبرنایا به همراه کلیساها و بناهای معماری داخل کاخ کرملین مثل Archangel و باغ الکساندر هم از جاهای زیبایی هستند که مشتاقان زیادی داره و جزو اماکن مهم گردشگری مسکو به شمار میاد..


مسکو شهری به قدمت 850 سال ، بسیار بزرگ و با جاذبه های دیدنی فراوان ، برغم بزرگی و جمعیت تقریبا چهارده میلیونیش ، این شهر یکی از تمیزترین آب و هواها رو در بین شهرهای بزرگ اروپایی داره .

 در خیابانها کم و بیش ماشینهای روسی مثل لادا به چشم میاد ولی در بیشتر مناطق شهر ، خصوصا اماکن شیک و اعیان نشین ماشینهای آلمانی مثل مرسدس و BMW نمود بیشتری داره.

 خیابانها بیشترشون عریض ، ساختمانها بزرگ ،مردم قد بلند و درشت اندام و خلاصه اینکه مثل وسعت کشورشون هر چه میبینید ، سایزش ایکس لارجه...

 روسها بر خلاف اون چیزی که از بیرون تصور داریم ، روابطشون با هم دوستانه و در میان قشر جوان چه دختر و پسر، خوشحالی و شاد بودن رو در درصد زیادیشون به عینه میبینید ..توقع مهربانی و خونگرمی رو در برخورد اول با مردم نباید داشته باشین در عین حالی که کاری هم به کار شما ندارند و شاهد بی احترامی هم  نمیشین و باید در نظر داشته باشین که نظام این کشور سالها کمونیستی بوده و هنوز مردمش روش صحیح برخورد با توریستها رو کاملا یاد نگرفته اند.

 روسها به ظاهر خودشون اهمیت ویژه ای قایل هستند ، این مسئله در پوشش لباسی و اتومبیلی که استفاده میکنند قابل رویته.

در میان دختران ، شیک پوشی و خوش لباسی کاملا به چشم میاد ، انگاری که همه در حال رفتن به عروسی هستند.

 از غذاهای روسی که در بیشتر رستورانها سرو میشه بیف استراگانف ، چیکن استراگانف و سوپ بورش بیشترین مشتری رو داره..مصرف نوشیدنی الکلی در این کشور آمار بالایی داره و حتی در حین گذر از خیابان ، افرادی رو میبینید که بطری های مشروب بصورت روزنامه پیچ به دست دارند و مشغول نوشیدن هستند..

 مسکو یکی از شهرهای گرون دنیا و در کل روسیه کشور گرونیه، ولی میتونین با تحقیقات از قبل و مدیریت در نحوه سفرتون ، کلی از هزینه ها رو پایین بیارین ، و سفرتون گرون در نیاد.. 


فکر میکنم پنج تا هفت روز کافی باشه که  بتونین مسکو رو بگردین ، بعد از چند روز اقامت در مسکو ، هتل رو تسویه کردم و برای رفتن به پایتخت سابق روسیه(سنت پترزبورگ) به  سمت ایستگاه قطار Leningradskaya راهی شدم.. از اونجایی که کل بار و وسایلم توی یک کوله هفت هشت کیلویی جا میشه ، مسافت هتل تا ایستگاه رو که نزدیک به سه کیلومتر بود پیاده رفتم. بلیط قطارم از نوع سریع السیر و برای ساعت ده صبح بود ، فاصله مسکو تا سنت پترزبورگ نزدیک به هفتصد کیلومتره و قطارهای سریع السیر این مسیر رو در سه ساعت و نیم طی میکنند ! و در طول مسیر در سه ایستگاه توقف فقط و فقط یک دقیقه ای دارند و نه بیشتر..بلیط قطار 6500 روبل بود(تقریبا صد دلار) که گرون بودنش به دلیل درجه و سریع السیر بودن این نوع قطاری بود که بلیطش رو داشتم.. هر چند میشه بلیط با کلاسهای متفاوت با قیمتهای مختلف و زمانهای رسیدن متفاوت بصورت روزانه از این ایستگاه تهیه کرد.

#سفرمسکو 


تمامی طول مسیر از مسکو به سنت پترزبورگ جنگل بود و آبگیر و رودخانه.توی واگنی که بودم اکثر مسافرا توریستهای فرانسوی و ایتالیایی بودن ، مابین مسافرا یک آقای روس خیلی مرتب اطو کشیده و جدی هم نشسته بود که کاملا شمایل یک مامور امنیتی رو تداعی میکرد ، همه تحت تاثیر حضور این آقا بودن و یجورایی مراقب رفتارشون ، تا اینکه مانیتور واگن شروع به پخش یکی از آثار چارلی چاپلین کرد.. پخش فیلم همان و خنده های بلند و ممتد و غیر قابل کنترل جناب مامور امنیت هم همان !..پخش این فیلم باعث شد یخ جو قبلی به یکباره از هم وا بشه و مسافرا هم راحتتر..

بلندگوی داخلی قطار به زبان روسی بود و اصلا نمیشد فهمید که کجاییم و یا چقد مونده که برسیم و فقط از روی زمان طی شده میشد یه حدسایی زد..هرازگاهی هم که فیلم قطع بود بلندگو بصورت تکرار این آهنگ روسی رو پخش ردردرد.

حوالی ساعت یک و نیم بعد از ظهر به شهر بارانی سنت پترزبورگ رسیدیم و قطار در ایستگاهی ایستاد ، برای اینکه بدونم قطار از این جلوتر هم میره یا نه ، چون مهماندار یا کسی که بشه ازش سوال پرسید دم دست نبود ، از همون آدم اطو کشیده ای که از قضا در ردیف کناری من نشسته بود ، پرسیدم این ایستگاه آخره یا جلوتر هم میره و توی این فکر بودم که اصلا متوجه حرفم شد یا نه که یهویی به انگلیسی ازم پرسید کجایی هستی؟ 

 گفتم ایرانی. 

سریع گفت کجای ایران!!..در همون حالی که  یقین پیدا کرده بودم طرف امنیتی هست و سخت پشیمون بودم از اینکه چه کاری بود که سوال کردم ، گفتم جنوب ایران..اون اجازه نداد که حرف دیگه ای از دهنم خارج بشه و فورا با حالت سوالی پرسید "بندرعباس" ؟!؟!

خیلی برام جالب بود که طرف اسم بندرعباس رو شنیده !  وقتی گفتم بله..همزمان که داشت دست میداد اونم شروع کرد به حرف زدن و اینکه مدیر یک شرکت خدمات دریایی توی دبی هست و بارها به اسکله های بندرعباس هم اومده..

خلاصه اینکه گفت اینجا ایستگاه پایانیه و بعد هم آرزو کرد که اقامت خوبی داشته باشم در سنت پترزبورگ. 


سنت پترزبورگ بزرگترین و پرجمعیت ترین شهر شمالی دنیا ،  دومین شهر بزرگ و همچنین پایتخت فرهنگ و تاریخ روسیه ست ، با جمعیتی نزدیک به چهار ونیم میلیون نفر که در انتهایی ترین قسمت شمال غربی روسیه قرار داره ، سالیان قبل پایتخت این کشور بوده و تا سال 1991 لنینگراد نامیده میشد.

 شهر بندری سنت پترزبورگ در کنار رود عمیق نوا و  از طریق دریا به خلیج فنلاند و دریای بالتیک راه داره ، با توجه به وجود رودخانه های زیاد و تردد شناورها در کانالها و رودخانه های شهر ، ملقب شده به ونیز شمالی ،  هر چند قایقها و شناورها فقط دو تا سه ماه از سال میتونن در این آبراهه ها تردد کنند و مابقی روزهای سال به علت سرمای زیاد که گاها تا پنجاه درجه زیر صفر هم میرسه کل این مسیرهای آبی یخ بسته ست.

این شهر در دوران جنگ جهانی دوم 900 روز در محاصره آلمان نازی بوده  و از جمعیت یک میلیون و صد هزار نفریش ، تقریبا هشتصد هزار نفر از ساکنانش کشته میشن ، با این وجود شهر تسلیم نمیشه و از اون روز این شهر رو سمبل استقامت در بین شهرهای دنیا میشناسن ، این شهر با توجه به تعدد آثار زیبای معماری و مجسمه های فراوان و فضای شهری منحصر به فردش ، بصورت کلی بعنوان موزه روباز ثبت میراث جهانی یونسکو شده و هیچ مرجعی اجازه تغییرات در بافت شهری رو نداره و توسعه شهر فقط از اطراف و در حومه شهر امکانپذیر هست.


ایستگاه قطار دقیقا در ضلع جنوبی میدان pl.vosstaniya قرار داره در خیابان Nevsky. خیابان طولانی نوسکی ، در واقع معروفترین خیابان سنت پترزبورگ به شمار میاد .

تابلو خیابانها کماکان به اسامی روسی بود و با اتکا به نقشه روی گوشیم مسیر رفتن به هتل رو پیدا کردم. نم نم بارون میامد و هوا به نسبت مسکو سردتر ، مسیر تقریبا سه کیلومتری ایستگاه تا هتل رو پیاده رفتم..

هتل رو از قبل رزرو کرده بودم که محلش در یک خیابان فرعی در مجاورت رود نوا Neva و نزدیکی کلیسای معروف اسحاق Saint Isaac بود.


نمای بیرونی هتل نشون میداد که شاید صد سالی از سال ساختش میگذره ، ولی از داخل کاملا بازسازی شده و نوساز بود..همونطور که پیش تر هم گفتم ، با توجه به ثبت جهانی بناهای این شهر بعنوان موزه روباز ، مجوز تغییر در نمای ظاهری ساختمانها صادر نمیشه و مالکین فقط مجاز به مرمت ظاهر بناهای خودشون هستن. بعد از کمی استراحت ، حوالی عصر به سمت رودخانه نوا  Neva  راه افتادم ، هتل کمتر از صد متر با نوا فاصله داره.. در مسیرم به مجسمه اسب سوار برنزی Boronze Horseman میرسم ، همون موقع یه عروس و داماد به اتفاق دوستانشان مشغول ثبت عکسهای عروسیشون پای این مجسمه مشهور هستن ، هوا کماکان ابری و بارون ریزی در حال بارش..


دقیقا روبروی من و اون سمت رودخانه نوا ، جزیره واسیلیه Vasilyevsky و برای رفتن به اون سمت باید از  یکی از پلهای متحرک سنت پترزبورگ عبور کنم..

قبلها ، فضای این شهر از  کنار هم قرار گرفتن صدویک جزیره تشکیل شده بود که در حال حاضر با اتصال برخی از جزایر به هم بوسیله پل ، تعداد جزیره ها به چهل و چهار کاهش پیدا کرده.. تعداد پلهای این شهر 342 هست که برخی از این پلها (پلهای روی رود نوا) جهت تردد کشتیها از ساعت یک نصف شب تا پنج صبح از هم جدا و باز میشن.. این به این معنیه که اگه شما در هر سمت رودخانه هستین برای اینکه به خونه برگردین و یا بلعکس  اگر ساعت از یک نصف شب گذشته باشه ، باید تا پنج صبح منتظر بمونین ، تحت هیچ شرایطی پلها روال باز و بسته شدنشان مختل نمیشه..  رودخانه نوا یک رودخانه عمیق و پر آبه که معمولا شش هفت  ماه از سال یخ بسته ست ، عمقش در بعضی از قسمتها حتی به نهصد متر هم میرسه و پهنای اون هم تقریبا دویست متر..الان شاید بتونین تصور کنین حالتی رو که  وقتی یک پل به حالت جاده اتوبانی و به طول بیش از دویست متر، از وسط جدا بشه و به خاطر حرکت کشتیها این پل از دو طرف به سمت بالا بیاد !! 


از حاشیه رود نوا و از روی پل رد میشم و به سمت مقابل (جزیره واسیلی) میرسم.

ساختمان زیبای دانشگاه هنر سنت پترزبورگ در این قسمت  شهر قرار داره و روبروش و در کناره نوا ، دو مجسمه قدیمی مصری خودنمایی میکنه.. این مجسمه های سه هزار ساله ، چندصد سال پیش از همسر ناپلئون خریداری و در اینجا نصب شدن.. طبق روال مرسوم  ، عروس و داماد دیگری  هم در اینجا و در کنار این مجسمه ها مشغول ثبت لحظات شیرین خودشون هستن..ساعت نزدیکای ده شب شده ولی هیچ اثری از تاریکی هوا نیست ، به پیاده روی خودم و آشنا شدن با مسیرها در این جزیره ادامه میدم و بعد از ساعتی به  پل برگشت میام که به سمت جزیره اصلی که هتلم اونجاست برگردم .. (اصلا دوست ندارم شب اولی که اینجام رو پشت پل جا بمونم)


تا حوالی نیمه شب بیرونم هوا کماکان قصد تاریکی نداره ، نزدیکای ساعت یک شب که کمی هوا حالت گرگ و میش داره بعد از شام به هتل برمیگردم.

 اونجور که دیدم ، توی سنت پترزبورگ هتلها و خونه ها برای پنجره هاشون از پرده های ضخیمی استفاده میکنن که هم جلو نفوذ سرما رو بگیره ، و هم یجورایی مانع نفود نور باشه تا در موقعهایی مثل این روزا که خبری از تاریکی نیست ، برای خوابشون دچار مشکل نشن .


ساختار شهر به شکلیه که اگه محل اقامتتون در نیمه غربی خیابان نوسکی یعنی به سمت موزه هرمیتاژ(آرمیتاژ) و یا اطراف کلیسای اسحق باشه ، شما برای دیدن اماکن توریستی شهر کمتر نیاز به تاکسی پیدا میکنین..

از هتل تا کلیسای اسحق نزدیک به دویست متر فاصله ست و روز بعد رو اختصاص میدم به دیدن این شاهکار معماری ، این کلیسا در واقع مرتفع ترین بنای معماری سنت پترزبورگه (البته به غیر از حومه و مناطقی که توی این پنجاه سال اخیر توسعه پیدا کرده ، در حومه شهر برجسازی صورت گرفته).  از باجه ای در طبقه همکف بلیط رفتن به بالای کلیسا رو میشه تهیه کرد ، قیمت بلیطش (250روبل) . پلکان مارپیچ و قدیمی کلیسا پله های زیادی داره که باعث خستگی خیلیها میشه ، ولی وقتی شما به انتها میرسین میتونین قسمتی از شهر رو از بالا ببینید و یقینا این لذتبخشه.

برای رفتن به داخل کلیسا هم بلیط مجزایی لازمه.


با قدم زدن از کیلسای اسحق به سمت شمال به رستوران های معروف "شبهای تندوری" و "رادیو ایرلند" میرسید.. 

Tandoory night , radio irland

  در اهمیت رستوران قدیمی تندوری نایت همین بس که ، چند سال پیش مراسم جشن استقلال هند در این رستوران هندی انجام شد ، بوی ادویه های هندی سراسر پیاده روهای منتهی به این رستوران رو پر کرده و کاملا شما رو ترغیب میکنه که یه سری به اونجا بزنین..در ادامه اگه حدودا دویست متر به سمت شمال به مسیرتون ادامه بدین ، سمت چپ شما باغ و بنای یادبود Lermontov  , سمت راست خیابان نوسکی و مقابلتون  میدان بزرگ Palace square قرار دارن ، در مرکز میدان ستون عظیم الکساندر خودنمایی میکنه و  دورتا دور این میدان بناهای معروف و زیبایی وجود داره.. من جمله موزه هرمیتاژ  ، این موزه سیصد ساله بیش از سه میلیون قطعه اثر هنری رو در خودش جای داده و به این لحاظ از بزرگترین و قدیمیترین موزه های تاریخ و فرهنگ بشری در جهانه.


در محوطه Palace square (میدان قصر) بیشتر اوقات برنامه هایی در حال اجراست ، اجرای موسیقی و رقص ها و حرکات موزون آیینی..

از این محوطه به سمت شرق به خیابان نوسکی Nevsky st میرسین (معروفترین خیابان سنت پترزبورگ)  خیابانی پر رونق که مملو هست از مراکز خرید معتبر ، رستورانها و اماکن و بناهای دیدنی و تاریخی.

در راستای این خیابان و بعد از پل  Moyka river  

در ضلع جنوبی خیابان به  بنای دیدنی کلیسای کازان میرسین.. این کلیسا در کنار کانال Griboyedov قرار داره و میشه از فضای داخلی این کلیسا هم بدون پرداخت ورودی دیدن کنین. روبروی این کلیسا کتابفروشی بزرگ و قدیمی Dom knigi 

قرار داره ، طبقه دوم این کتابفرشی دیدنیست. 


در راستای کانال گریبایدوف به سمت شمال بنای Savior on blood از دور خودنمایی میکنه. بنای معماری زیبایی که به کلیسای سنت باسیل در مسکو شباهت زیادی داره ، تصویر این بنا بعنوان یک مکان گردشگری تاپ ، معمولا روی جلد خیلی از مجلات و بروشورهای توریستی دنیا نقش بسته .. در مسیر پانصد متری خیابان نوسکی تا این بنا ، فروشگاه های صنایع دستی و سوغاتی زیادی وجود داره که به نسبت جاهای دیگه قیمت مناسبتری دارن. از ضلع شرقی ،این کلیسا به باغ میخایلوفسکی مجاور هست و از قسمت شمالی به رودخانه Moyka و در ادامه به باغ تابستانی .. وجب به وجب این مناطق دیدنی و به لحاظ میراث فرهنگی دارای ارزش و اعتبار بالایی هستند.


میشه ساعتها در خیابانهای سنت پترزبورگ قدم زد و لذت برد ، روی پلها ، در کنار رودها و کانالهای داخل شهر ، دیدن بناهای زیبا و  هنرمندانی که در گوشه و کنار خیابانها مشغول هنرنمایی هستن و همچنین مراکز تجاری و غذاخوریهای متعدد .. همه و همه باعث میشن گذر زمان رو کمتر احساس کنین ، و شاید شب موقع استراحت متوجه بشین و به یاد بیارین که در طول روز چقدر پیاده روی داشته اید..

در انتهای شرقی خیابان نوسکی ، به گورستان قدیمی و صومعه و خانه هنر و تاتر Narodnoy خواهید رسید .. مجموعه ای زیبا و دیدنی. شاید خیلیها با شنیدن نام گورستان چندان رغبتی برای رفتن بدانجا نداشته باشند..ولی این مکان بواسطه وجود سنگ قبرها و مجسمه های هنرمندانه فراوان ، واقعا دیدنیست..

کل خیابان نوسکی رو از تقاطع میدان قصر تا گورستان Tikhvin و مکانهای مجاورش که درانتهای خیابانه پیاده روی کردم. نم نم بارانی میبارید و زمانی که به گورستان رسیدم شدت باران بیشتر شده بود..سنگ قبرهای خیس خورده چند صد ساله و درختان تنومند سن و سال دار حس و حال عجیبی رو به این مکان داده بودند..


در مسیر برگشت از Nevsky lavra  و در طول خیابان نوسکی بعد از گذشت از چندین تقاطع به فرعی میخایلوفسکی و پارک و مجسمه شاعر معروف روس ، الکساندر پوشکین میرسین.. در مجاورت سالن تاتر میخایلوفسکی که واقع در ضلع غربی این محوطه و خیابان ایتالیا ست ،  میرم سروقت یه فروشنده صنایع دستی و سوغاتی ، قصدم خرید مگنت (تصاویر و مجسمه های کوچک آهن ربایی) هستش..دور و بر فروشنده رو آدمای زیادی احاطه کردن و حسابی مشغوله ، با دیدن من یه سوال میپرسه ازم که لا به لای کلمات روسی سوالش ،  یه اسپانیا گفتنش رو متوجه میشم.. احتمال میدم که ازم پرسیده کجاییم. جوابشو میدم "اسپانیایی نه ، ایرانی"

جالب بود که با شنیدن اینکه ایرانیم ، کلی خوشحال میشه و با اعتماد ، یک سبد از خرت و پرتهای فروشیش رو میده دستم که خودم انتخاب کنم و من رو به حال خودم میزاره در حالیکه با چشماش مراقب توریستهای دیگه ست که چیزی از وسایلش رو کش نرن..! کلی خوشحال میشم که از معدود جاهایی بود که حالا هر چند کوچیک ، کلمه ایران واسم اعتبار آورد.. اگر تک تک ما در سفرها با رفتارمون ،  سفیر خوبی واسه ایران باشیم ، یقینا روز به روز شاهد برخوردهای مناسبتری از سرزمینهای مقصد خواهیم بود و چه بسا اینکه برسیم به روزهای پر اعتبار سالیان نه چندان دور ، که ایرانی بودن و پاسپورت ایرانی از اعتبار ویژه ای برخوردار بوده .


سنت پترزبورگ شاید از معدود شهرهایی در دنیا باشه که در تمامی جغرافیای شهر ، بناهای زیبای قدیمی پراکنده شده  و به هیچ وجه محدود به حلقه میانی و یا چند خیابان خاص نیست ، و شاید هیچ شهری رو پیدا نکنید که در عین زیبایی و  به این اندازه ، باغ و رودخانه رو در خودش جای داده باشه..


در حاشیه رود نوا و در مجاورت موزه هرمیتاژ ، اسکله هایی وجود داره که محل پهلوگیری و حرکت کشتی های تندرو هست به مقصد شهر پترهوف.  پترهوف غربی ترین قسمت روسیه و در مجاورت کشور استونی . همچنین از همین اسکله ها کشتی به خلیج فنلاند و کلیه بنادر دریای بالتیک هم تردد داره.(شرحش رو در همین کانال بازگو می کنم)


فاصله دریایی سنت پترزبورگ تا پترهوف با کشتی حدودا  45 دقیقه است و روزانه کشتیهای زیادی به این مقصد توریستی در حرکته.

کاخ پترهوف با قدمت سیصد سال یکی از عظیم ترین و مجللترین کاخهای دنیاست که مجموعه ای عظیم از قصر و باغ و مجسمه های زیبا رو در خودش جای داده. این کاخ به دستور پتر کبیر در غربی ترین ناحیه کشور روسیه ساخته شده ، تا ویترینی باشه برای نمایش زیبایی های این کشور ، در معرض دید دیگرکشورهای اروپایی .


بواسطه حضور طیف های مختلف گردشگر در سنت پترزبورگ ، کیفیت خدماتی که ارائه میشه هم متنوع هست ، و یقینا برای محل اقامت و حمل و نقل و هزینه غذا امکان انتخاب فراوانی وجود داره ، البته با این فاکتور که در کل ، روسیه کشور ارزانی نیست ، برای دیدن اماکن مهم  و تجربه کردن این شهر بصورت فشرده ،  حداقل هفت الی هشت روز زمان نیاز دارین.

 این شهر در سال 2016 برای دومین سال پیاپی به عنوان بهترین مقصد گردشگری اروپا انتخاب شد 


سنت پترزبورگ شهر پویا و پرجنب و جوشیه و کاملا توریستی ، در تمامی ساعات شبانه روز در خیابان نوسکی ، میدان قصر و  خیابانهای حاشیه رود نوا و مویکا شاهد قدم زدن و رفت و آمد گردشگران و ساکنین شهر خواهید بود. بواسطه هوای بسیار تمیز و زیبایی خاص ، این شهر معروفه به آتلیه روباز عکاسی  و از جای جای اروپا ، خیلی از عروس و دامادها برای ثبت عکسهای مراسم عروسی ، به این شهر میان و در اماکن دیدنی اینجا خاطرات شیرینشون رو ثبت میکنن. فضای شهر به شدت تحت تاثیر جو عاشقانه ای قرار داره و در خیابانها و محلهای عمومی شاهد رد و بدل شدن بوسه های فراوانی خواهید شد.. پیاده روی در این شهر دوست داشتنی ، یک تفریح لذت بخشه و یقینا با این کار خاطره های دیداری دلنشینی در ذهن شما به یادگار میمونه..

فرودگاه سنت پترزبورگ Pulkovo در هفده کیلومتری جنوب شرقی شهر , یک فرودگاه بزرگ و پر تردد ،

از شهر شبهای روشن خداحافظی میکنم  و دوباره به کشور امارات و شهر دبی برمیگردم.

سفرنامه روسیه

سفرنامه مسکو

سفرنامه سنت پطرزبورگ

RUSSIA

SAINT PETERSBURG

MOSCOW

سفرنامه روح اله بلوچی

@ROOHABALOOCHI

T.ME/ROOHABALOOCHI

خیابانهای اطراف میدان سرخ در مسکو

 فضای داخلی مرکز تجاری تاریخی GUM

میدان سرخ مسکو

میدان سرخ مسکو

رودخانه مسکو در مرکز شهر مسکو

کلیسای عیسای منجی مسکو

موزه پوشکین مسکو

سالن تاتر و باله بولشوی مسکو

مجسمه اسب سوار برنزی در سنت پترزبورگ

مجسمه های مصری در ورودی دانشگاه هنر سنت پترز بورگ

نمایی از کلیسای اسحق

سفرنامه سریلانکا. SRILANKA


ساعت ده صبح پروازم در فرودگاه کلمبو به زمین میشینه ، هوایی نسبتا خنک و همراه با نم نم باران.. فرودگاه از شهر کلمبو که پایتخت سریلانکاست  تقریبا 35 کیلومتر فاصله داره و زمانیکه هواپیما فرود میاد ، میتونید ببینید که دور تا دور فرودگاه رو جنگل احاطه کرده..فرودگاه در نزدیکی شهر کوچک Negombo قرار داره.. به محض اینکه به فرودگاه وارد شدین و دقیقا در مقابلتون ، باجه ای هست که بایستی ویزای ورود رو دریافت کنین.. برای ملیتهای هند و نپال و بنگلادش  25 دلار و مابقی کشورها من جمله ایران 40 دلار آمریکایی هزینه ویزا میشه.. بعد از اون هم توی صف مهر پاسپورت حدودا یه ربع معطلی داره ، مامور چک پاسپورت یه خانوم خوشرویی بود و بدون معطلی و دقت کافی برچسب ویزا و مهر ورود رو به پاسپورتم زد.. مراحل ورود به سرعت تمام شد . در قسمت خروجی یه صرافی هست که تصور میکنم مناسبترین قیمت تبدیل پول در کل سریلانکا رو داره ، البته به غیر از پایتخت ، و اگر شما بخواین مستقیم بعد از فرودگاه سفر به دور این کشور رو شروع کنین بهتره که همون فرودگاه پولتون رو چنج کنین ،   بعد از اون هم جایی هست که محل دفتر شرکتهای حمل و نقل و ترانسفر توریستی و میتونین با داشتن یه برنامه سفربه شهرها و اماکن این کشور و یا پیشنهاد از طرف اونا ماشین و راننده کرایه کنین..من هم به لطف یکی از دوستان ، از قبل ماشینی رو کرایه کرده بودم و راننده با تابلو Mr.Rooha  منتظرم بود. 

به پیشنهاد راننده نهار رو در رستورانی در شهر negombo خوردیم. کیفیت غذا خیلی خوب و سرشار از ادویه جات و قیمت هم کاملا مناسب بود(واحد پول سریلانکا روپیه و هر روپیه معادل25 تومان)..سپس طبق برنامه ای که از قبل طرح کرده بودم به سمت شهر دامبولا حرکت کردیم.. طول مسیر نگومبو به دامبولا حدود 145 کیلومتره که با وجود سرعت پایین تردد ماشینها در خیابانهای باریک جنگلی ، تقریبا چهار ساعت طول کشید تا به اونجا رسیدیم. یک مورد جالبی که در بدو ورود جلب توجه میکرد ، رنگ لباس مردم بود. پرسنل فرودگاه و گارد فرودگاه ، پرسنل گمرک فرودگاه و برخی مامورین شهری و فرم اکثر مدارس همگی سفید بودن! مردم نژاد تامیل و هندوها و بوداییهای این کشور هم موقع عبادت و مراسمهای مذهبی سفید میپوشن.. خلاصه اینکه تجارت پارچه سفید احتمالا در این کشور رونق زیادی داره!

مقصدم معبد دامبولا بود که حوالی ساعت چهار عصر به اونجا رسیدیم.. این معبد در شهر تاریخی دامبولا Dambulla قرار داره و از زمان ساختش 22 قرن میگذره ! با توجه به اینکه این عبادتگاه در ارتفاع یک کوه ساخته شده ، برای رفتن به معابد پنجگانه ش مستلزم طی کردن پله های زیادی هست. بواسطه استقرار معبد در  ارتفاع ، هوای خنک و بسیار مطبوعی داشت.. یکی از مسایلی که در بازدید از این قبیل مکانهای مذهبی بایستی رعایت کرد ، بیرون اوردن کفشها و از سر برداشتن کلاه هستش..


هوا رو به تاریکی بود که از سمت معبد دامبولا به سمت یک استراحتگاه جنگلی روانه شدم. چند اتاق با امکانات در حد یک هتل سه ستاره به فاصله هایی از هم دقیقا در وسط جنگل..شب رو اونجا موندم و فردا صبح از این محل تسویه کردم و به سمت یکی از مهمترین جاهایی که در سریلانکا باید رفت ، حرکت کردیم.( صخره شیر lion rock در سیگیریا) از محل اقامتگاه جنگلی تا اینجا پنج کیلومتر بود..بلیط کلی محوطه صخره شیر 30 دلار که نسبتا هزینه زیادیه در مقایسه با اماکنهای دیدنی ! در میان دشت وسیع سیگیریا ، یک صخره فوقالعاده عظیم قرار داره که دور تا دور اون رو محوطه های تاریخی احاطه کردن و تا قله این صخره بصورت پلکانی مسیر ایجاد شده.. خب بهتره که صبح زود به اینجا بیاین تا توی صف رفتن به قله صخره گیر نکنین ، من حوالی نه و نیم صبح رسیدم و کلی رو توی صف موندم ، هر چند از میانه راه یک راه فرعی سختتر و خلوت رو پیدا کردم و با سرعت بیشتری به بالا رسیدم. از پایینترین نقطه یعنی گیشه فروش بلیط تا قله مسیرهای پلکانی زیادی داره و شاید هر کسی توان رفتن به بالا رو نداشته باشه..حتما یک بطری آب بهمراه داشته باشین .!


حداقل زمانی که در محوطه تاریخی سیگیریا برای گردش در محوطه و رفتن به قله صخره نیاز دارین حدودا سه چهار ساعتی خواهد بود .. وقتی به بالاترین قسمت میرسید نسیم خنکی باعث میشه خستگی از تنتتون خارج بشه  و تا چشم کار میکنه جنگلهای انبوه دشت سیگیریا در چشم انداز شماست...

از سیگیریا به سمت شهر تاریخی Polonnaruwa  رفتم ، مسیر حرکت به سمت این شهر جاده باریکی در وسط جنگل بود که گاها تردد برای خودرویی که از روبرو میامد به سختی انجام میشد ، نرسیده به این شهر نهار رو در یک رستوران بین راهی خوردم که در مجاورت یک دریاچه کوچیک بود.. در مجاورت این شهر کوچک (پولونارووا) یک سایت تاریخی عظیمی وجود داره با قدمت دو هزار ساله که مملو از معابد و باقیمانده کاخها  و مجسمه های بزرگ بودا و خدایان هست ، بلیط بازدید از کل این محوطه چندین هکتاری به همراه موزه آن 25 دلار هست.


بعد از بازدید از محوطه سایت تاریخی Polonnaruwa و دیدن مراسم مذهبی در مجاورت مجسمه های عظیم بودا ..حوالی ساعت شش عصر به سطح شهر کوچک و قدیمی پولونارووا اومدم و از یک سوپر مارکت ، کمی میوه و خوراکی و .. خرید کردم. موزهایی به اندازههای کوچیک و شیرین و انبه های  قرمز!.. محل اقامت امشبم درنزدیکی همون رستورانیه که نهار خوردم. یه اتاق با امکانات کامل که در مجاورت دریاچه  قرار داره ، شام رو هم در همون رستوران هستم .. نیمه شب باران شدیدی اومد و هوا از اونی که بود ، بازم بهتر و دلنشین تر شد...


حوالی ساعت هفت صبح به سمت شهر معروف کندی kandy راه افتادم.. جاده های باریک و پر پیچ و خم جنگلی و گاها کوهستانی . انواع و اقسام تابلو با شکل حیوانات در مسیر جاده رویت میشه.. فیل،کروکودیل و گاو و .. که هشدار میداد مسیر حرکت این حیوانات هست و آروم برونید.. هر چند رانندگی در جاده های سریلانکا معمولا از شصت کیلومتر بر ساعت بیشتر نیست !. مسیر پولوناروا تا کندی حدودا 140 کیلومتره و در طول مسیر مزرعه های چای و باغهای موز و آناناس و آووکادو و پاپایا و گونه های مختلف میوه های استوایی زیادی به چشم میخوره.. این شهر مابین کوه های مرکزی سریلانکا قرار گرفته و تقریبا شهر در ارتفاع هفتصد متری از آبهای دریا بنا شده ، در مرکز شهر یک دریاچه بزرگ قرار داره که جلوه زیبایی رو به شهر بخشیده.. این شهر مسطح نیست و برخی از خیابانها و محله های شهر در ارتفاعات دورتا دور دریاچه قرار دارن..از طریق یه خیابان داخل شهر میشه به بام کندی رفت و از اونجا کل شهر و دریاچه زیر پای شماست.


نهار رو در یک رستوران قدیمی در مرکز شهر و بازار کندی هستم و چند ساعتی رو به گشت و گذار و پیاده روی در شهر میگذرونم ، یکی از عادتهای مردم سریلانکا خوردن غذا با دست هستش و حتی در رستورانهای شیک و گرانقیمت هم آدمهای زیادی میبینید که به این شیوه غذا میخورن ،  شهر کندی  به شدت پر جنب و جوشه و توریستهای زیادی در قسمتهای مختلف شهر به چشم میان..

عصر هنگام به سمت جاده Nuwaraeliya و در نهایت شهر بندری گاله در جنوب غربی سریلانکا رهسپار میشم.. مسیر اصلی جاده گاله  از نزدیکی کلمبو (پایتخت) میگذره و به همین دلیل این مسیر بطول تقریبی 120 کیلومتر بصورت اتوبان ساخته شده(تنها دو مسیر اتوبانی در این کشور هست ) هر چند یه جاده ساحلی باریک هم از کلمبو تا گاله وجود داره.


بندر تاریخی و قدیمی گاله در حاشیه اقیانوس هند و جنوب غربی سریلانکاست.. یکی از مکانهایی که سالها تحت سیطره و سلطه آلمانها بوده و دقیقا در مرکز شهر برج و بارو و قلعه قدیمی آلمانی ها کماکان به چشم میخوره.. در قسمت قدیمی شهر ، معماری ساختمانها تلفیقی از معماری هندی و اروپاییه و کلیساها و مساجد و فانوس دریایی معروف گاله به همراه خیابانهای سنگفرش شده در این قسمت شهر مستقر هستند. حوالی شب به گاله میرسم و محل اقامتم در یک هتل کوچیک و جمع و جور در نزدیکی خیابان ساحلی این شهره .. فرداش رو اختصاص میدم به گشت در این بندر قدیمی ..


بعد از اقامت تقریبا یک شبانه روزی در گاله از جاده ساحلی و غربی سریلانکا به سمت کلمبو حرکت میکنم.. در طول مسیرم از شهرهای کوچک بنتوتا و برووالا عبور میکنم .. توقفم در این دو شهر کوچیک از چند ساعت بیشتر نیست و در انتهای مسیر به شهر کولومبو میرسم.


کولومبو colombo بزرگترین شهر و پایتخت کشور سریلانکاست ، در بدو ورودم متوجه شباهتهایی میشم بین این شهر و بمبئی ، البته کولومبو تمیزتر و خیلی خلوت تر به نظر میرسه..

محل اقامتم یک هتل کوچک و تمیز در خیابان gallerd هست ، اینجا رو از قبل رزرو نکرده بودم و مجبور شدم سر قیمت هتل کمی با مدیرش چونه بزنم هر چند بعد از اینکه فهمید عکاس هستم  کلی گرم گرفت و تخفیف هم داد !  در هر قسمت از شهر معبد، مسجد و کلیسا و بناهای دیدنی زیبایی به چشم میخوره.. کولومبو در حاشیه ساحل کشیده شده و با انحنای ساحل در قسمت شمالی ، نقشه شهر تقریبا به شکل یک ال بزرگ در میاد. قسمتهای دیدنی شهر و بیشتر آثار معماری کولومبو در محل کنج این ال قرار دارن.


روز بعد ، طبق نقشه و با موتورهای سه چرخه (توک توک) به سمت میدان استقلال کولومبو میرم.. توک توکها وسیله نقلیه به صرفه ای هستند که توی سطح شهر تعداد زیادی از اونها رو میبینین و حتما قبل از سوار شدن چونه ها رو بزنید و قیمت رو نهایی کنین..حتما از طرف راننده پیشنهاد کرایه بر اساس متراژ رو خواهید شنید ، که ترجیحا سعی کنین قبول نکنید و دربستی طی کنید .. همیشه میشه با قیمتی به مراتب کمتر از قیمت پیشنهای راننده به توافق رسید.


از میدان استقلال به سمت بافت قدیمی و بازار قدیم شهر میرم ، این قسمت در مجاورت ساحل شمالی و در نزدیکی اسکله کولومبو قرار داره ، یکی از دیدنی ترین آثار معماری این شهر مسجد سرخ یا مسجد الفار هستش که دقیقا در مرکز بازار خودنمایی میکنه ، نوع معماری و رنگ نمای این مسجد شباهت زیادی داره به کلیسای کازان مسکو ! توی کوچه پس کوچه های بازار و خیابانهای باریک و پر رفت و آمد حوالی مسجد سرخ خیلی از مغازه دارها ازم میپرسند که کجاییم ، و با شنیدن نام ایران اولین چیزی که بهم میگن اونم با لهجه تامیلی "احمدی نژاد" ه !!  در ادامه پیاده روی در خیابانهای قدیمی شهر از ساحل شمالی به کرانه غربی و  قسمت جنوبی اسکله کولومبو میام یعنی به جایی که ساختمانهای عظیم اداری ، کاخ ریاست جمهوری و ساختمان پارلمان این کشور و هتلهای لوکس شهر قرار دارند پارک ساحلی هم در امتداد غربی  قرار داره که معروفه به Galle face beach


از انتهای galle face green اگه دوباره به سمت شرق و مرکز شهر حرکت بکنین بعد از گذشتن از کنار دریاچه Beira و در مجاورت خیابان sir james به مجموعه معابد بودایی Gangaramaya میرسید که دیدنش میتونه برای خیلیها جالب باشه.. در ادامه و در فاصله تقریبا یک کیلومتری ، موزه ملی تاریخ سریلانکا قرار داره که یک ساختمان بزرگ  دوطبقه سفید رنگه در مجاورت پارک vihara


بعد از یکی دو ساعتی که موزه بودم حوالی عصر به سمت هتل حرکت کردم .کرایه ها در سطح شهر با توک توک تقریبا به ازای هر دو کیلومتر  حدود صد روپیه میشه در نظر گرفت (هر روپیه معادل25 تومان )

قیمت یک پرس غذا بستگی به محل و نوع غذا از دویست روپیه تا هزار روپیه بالا و پایین میشه..با پونصد یا ششصد روپیه میشه یه غذای لذیذ در یک جای تر و تمیز نوش جان نمود.. غذاهایی که سرشار از انواع و اقسام ادویه جات و فلفل های مختلفه .. رستوران و فست فود های بین المللی هم توی سطح شهر کلی هستند و بابت تهیه غذا دردسر خاصی ندارین. 


در بیشتر سایتهای معتبر گردشگری ، مهمترین جاذبه توریستی و گردشگری کولومبو رو محوطه Kelaniya معرفی کردن که نمره بالایی هم داره , اینجا واقع در هیجده کیلومتری از مرکز شهر به سمت شمال شرقی کلمبو ست  ، در میان جنگلها و مناطق روستایی حومه شهر، با کرایه کردن توک توک بعد از گذشتن از کلی جاده پیچ در پیچ به این محل میرسم.. از قضا این روز ، یک روز مذهبی خاصه و کلی از مردم اونجان و مشغول عبادت و انجام مراسم آیینی.. معماری بسیار زیبایی داره و  ساختمان اصلی  به رنگ زرد آجری.. بوی گل و اودهای فراوان کاملا شما رو مست خواهد کرد.. خیلی از کسایی که برای عبادت به اینجور اماکن میان ، به همراهشون شاخه هایی از گلهای سفیدرنگ هست و پوششون هم لباس سفید ، توی اماکنی مثل این معبد ، کفشها رو باید بیرون اورد ، و کلاه هم نباید سرتون باشه و اگه لباستون پوشیده نیست هم یک دستمال بهتون میدن که بدن خودتون رو بپوشونید ..موسیقی همراه با صدای سازهای کوبه ای در کل محوطه پیچیده و هر کس در گوشه ای مشغول تمرکز و عبادته.

جالب اینجاست که با وجود شلوغی زیاد ، و یا حضور آدمهای متفاوت، هیچوقت حس نگرانی بابت گم شدن و یا احیانا دزدیده شدن کفشها به سراغتون نمیاد ، حتی اگر در دورترین نقطه ممکن کفشهاتون رو گذاشته باشین.!


هشتاد درصد از جمعیت تقریبا بیست میلیونی سریلانکا بودایی و هندو هستند و ده درصد هم مسلمان ، نژاد مردم هم از قوم سینهال و تامیل هست..سوغاتی معروف این کشور چایه که معمولا به بیشتر کشورها صادر میشه و  در طول مسیر مابین شهرها مزارع چای زیادی رو میبینید ، چای سیلانی جزو بهترین چایهای دنیاست.. ادویه جات و مصنوعات چوبی و سنگهای قیمتی هم از سوغاتیهایی هست  که میتونین خرید کنین..

  مردم سریلانکا ، مهربان و صمیمی و پر حوصله و قانع هستند ، چه در محیطهای روستایی و چه در شهر بزرگی مثل کولومبو این خصوصیت اخلاقی کاملا مشهود بود .. در طول سفر به هیچ وجه رفتار تند و یا پرخاشگرانه ای رو شاهد نبودم و با توریستها برخورد بسیار محترمانه و  دوستانه ای دارند ، در بعضی از مواقع امکان داره از شما بخوان که با هم عکس یادگاری داشته باشین که حتما بپذیرین ، این برخورد خیلی خوشحالشون میکنه..

 به لحاظ زمان اقامت ، حداقل شش روز میتونه زمان فشرده مناسبی باشه برای دیدن گوشه ای از زیباییهای این کشور..

طبیعت زیبا و بکر ، فرهنگ غنی و آثار معماری تاریخی ، آداب و رسوم خاص و غذاهای خوشمزه و صد البته برخورد دوستانه و صمیمی مردم این کشور مطمینا باعث میشه سفر دلنشینی داشته باشین.. شب آخری که در کلمبو بودم مدیر هتل اومد پیشم و گفت که عکسی به یادگار داشته باشیم و چند اصطلاح زبون فارسی رو خواست که یادش بدم.. سر آخر هم کلی بابت تاکسی برای فرودگاه واسم تخفیف گرفت و من هم قول دادم به هتلش در سایتهای گردشگری نمره خوبی بدم هرچند واقعا هتلش به لحاظ تمیزی و موقعیت نمره خوبی داشت...

(از مرکز شهر کولومبو تا فرودگاه حدودا 50 کیلومتره  و کرایه ش با تاکسی تقریبا 4000 روپیه) مسیر کولومبو تا فرودگاه از معدود مسیرهایی هست در این کشور که اتوبانیه..

پروازم رو از ایرلاین مالزیایی (Air Asia ) گرفتم که ارزون ترین قیمت رو داشت .

با پرواز ساعت یازده صبح این کشور رو به سمت مالزی و شهر کوالالامپور ترک میکنم.

سفر سریلانکا

SRILANKA

سفرنامه روح اله بلوچی

ROOHOLLAH BALOOCHI

@ROOHABALOOCHI

T.ME/ROOHABALOOCHI


مجسمه بودا در معبد دامبولا

صخره معروف سیگریا

قسمتی از سایت تاریخی POLONNARUWA

ساختمان عظیم معابد قدیمی در پولونارووا


تصویری از شهر کندی  از بام این شهر 

نمایی از فانوس دریایی شهر بندری گاله

بلوار ساحلی کولومبو

بافت تجاری بازار در شهر کولومبو

مسجد الفار یا مسجد سرخ در قلب شهر کولومبو

بساط نارگیل فروشی در یکی از خیابانهای شهر کولومبو

خیابانی منتهی به کاخ ریاست جمهوری در کلومبو

ساختمان پارلمان سریلانکا در خیابان LOTUS

GALLE FACE BEACH ساحل غربی کولومبو

فضای داخلی مجموعه GANGARAMAYA

محوطه و ساختمان اصلی KELANIYA

چهارراه KANATTA  و مراکز خرید در این شهر

قبرستان قدیمی مسیحیان در کولومبو خیابان KANATTA

سفرنامه سریلانکا- سفرنامه روح اله بلوچی - Roohollah Baloochi - Rooha Baloochi

سفرنامه عمان- سفرنامه مسقط- Oman -Musqat


بعد از اقامت چند روزه در کشور امارات با ویزایی که از قبل برای  ورود به عمان گرفته بودم عازم مسقط پایتخت این کشور  شدم (قیمت ویزای عمان در آژانسهای مختلف داخلی نوسانات عجیبی داره) ، بلیط پروازم رو از ایرلاین فلای دبی گرفتم.. مدت پرواز از دبی تا مسقط کمی کمتر از یک ساعت و حدودا پنجاه و پنج دقیقه ست ، شهر قدیمی مسقط پایتخت عمان (یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان) در بیشتر مناطقش محصور بین کوه و دریاست و مثل بیشتر شهرهای بندری در طول ساحل گسترش پیدا کرده ، فرودگاه در غربی ترین قسمت مسقط و در نزدیکی شهر سیب قرار داره..قبل از فرود هواپیما از پنجره ، شما با دورنمایی از شهر روبرو میشین که بیشتر شامل خونه ها و ساختمونهای دو سه طبقه سفید رنگه .. در کل شهر مسقط شما با برجهای بلندمرتبه و آسمانخراش روبرو نمیشین و بیشتر ساختمانها سه چهار طبقه و به ندرت ساختمانی رو پیدا میکنین که نهایتا پنج یا شش طبقه داشته باشه.. بعد از نزدیک به پنجاه دقیقه هواپیما در فرودگاه مسقط به زمین نشست ، ترمینال ورودی فرودگاه یک ساختمان دو طبقه ست که نمای خارجی اون معماری سنتی داره.. پرسنل فرودگاه و پلیس چک پاسپورت مودب و خوش برخورد و جالب اینکه با ایرانیها رفتار بسیار محترمانه ای دارن.. نکته جالب اینکه بر طبق مشاهده خودم و تجربیات قبلی دوستان ، در فرودگاه مسقط  و در گیت ورودی و صف چک پاسپورت سعی میشه سه قشر کمترین معطلی داشته باشن و نهایت احترام رو در قبالشون دارن و معمولا بدون نوبت از گیت عبور داده میشن ..افراد مسن ، زنانی که بچه بغل دارن و  ایرانیها !!

عمان در این چند سال اخیر سرمایه گذاری زیادی رو داشته در جهت جذب توریست و به همین دلیل در سال 2012 مسقط بعنوان پایتخت گردشگری اعراب انتخاب شد. بعد از مهر ورود با تاکسی به هتلی که از قبل رزرو کرده بودم در منطقه خویر (یکی از محله های غربی مسقط) رفتم. کرایه تاکسیها در این کشور بالاست و مسافتهای سه چهار کیلومتری کرایه ای معادل سی چهل هزار تومن میشه ، واحد پول عمان ریال عمانی و در حال حاضر هر ریال عمان تقریبا معادل یازده هزار تومن هست.!!!

در بدو ورود به خیابانهای مسقط چند مورد کاملا جلب توجه میکنه ، خلوتی و عریض بودن خیابانها ، تمیزی معابر و وجود تپه ها و صخره های بزرگ درون شهر که خیلی از خیابانها بصورت مارپیچ به دور این بلندیها امتداد داره .

هتلی که رزرو کردم در خیابان Aladab هست و تعدادی از مجتمع های بزرگ تجاری مسقط در نزدیکیش قرار دارن ،

قیمت هتلها در این شهر به هیچ وجه ارزون نیست و با توجه به ساختار شهر و نوع توریستهایی که میان بعید میدونم هاستل و یا مهمانپذیر ارزون قیمتی وجود داشته باشه.

میانگین قیمتهای هتل در قسمت قدیم و منطقه مطرح Mutrah  کمی ارزونتره ، ولی از اونجاییکه امکان رزرو غیر حضوری برام میسر نبود مجبور شدم در غرب مسقط هتل بگیرم.

بعد از اقامت در هتل ، مابقی روز رو به گشت و گذار در اطراف هتل سپری کردم.خیابانها تمیز و حتی در ساعات عصر و شب نیز خلوت..ترافیک به چشم نمیاد و سر تقاطع بعضی از چهارراهها شاید بزور چند تا ماشین پشت سر هم پشت چراغ قرمز قرار بگیرن. هوا بسیار تمیز و در این فصل کاملا خنک و شبها نیاز به یک لباس گرم احساس میشه.

مراکز تجاری  Avenues  و Grand mall دو مرکز تجاری بزرگ و شیک مسقط هستن که در همین منطقه خویر قرار دارن.

روز بعد برای دیدن قسمتهای قدیمی مسقط و تعدادی از اماکن دیدنی به سمت مطرح Mutrah و اطرافش راه میفتم.. فاصله مطرح تا اینجایی که اقامت دارم حدودا بیست و پنج کیلومتره.. برای رفت و آمد در مسقط و اطرافش در بعضی از مسیرها اتوبوسهایی وجود داره که با توجه به بعد مسافت با عوض کردن چندین ایستگاه میشه به مقصدتون برسین. در این شهر و کلا در کشور عمان مترو و قطار وجود نداره.. عمان از معدود کشورهایی هست که به سیستم حمل و نقل ریلی مجهز نیست.. در امتداد ساحلی منطقه مطرح و در فاصله تقریبا شش هفت کیلومتری شرقی و در مجاورت دریا به کاخ سلطان قابوس میرسین  ، تعدادی از ساختمانهای دولتی با معماری خاص سنتی هم در این قسمت قرار دارن  ، محوطه اصلی کاخ سلطان قابوس گیت ورودی نداره و بدون هیچگونه دریافت بلیطی شما تا مقر اصلی میتونین بعنوان توریست از این کاخ دیدار داشته باشین.. بر بلندای ارتفاعات اطراف کاخ سلطان قابوس دو قلعه قدیمی شهر وجود دارن (قلعه میرانی و قلعه جلالی)..

به رغم اینکه این قسمت معروفه به منطقه حکومتی ، ولی شما آزادانه میتونین در همه مسیرها و خیابانهای اینجا تردد داشته باشین و شاهد برخورد مهربانانه گاردهای امنیتی باشین. تک و توکی توریست اروپایی در اینجا به چشم میان ولی شهر کماکان خلوت و کاملا بدون ترافیک و شلوغی. 

از منطقه کاخ عالم و دیدنیهای اطرافش تا مرکز مطرح که بازار سنتی قدیمی مطرح قرار داره ، حدودا پنج شش کیلومتر راهه که بصورت تفریحگاه ساحلی و پارکها و فضای سبزساخته شده... اگه هوا خنک باشه کل این مسیر رو میشه براحتی پیاده اومد ، 

پارک ریام و تندیس عظیم گشته سوز در همین مسیر هستن .در ادامه به بافت قدیمی مطرح و بازار سنتی قدیمی میرسین که در منطقه هلالی شکل ساحلی کورنیچ قرار دارن.

فضای بازار قدیمی مطرح پر هست از بوی گشته و عود و ادویه جات و صنایع دستی نقره ای فراوان. خنجر غلاف شده سمبل صنایع دستی عمان یکی از سوغاتیها یی هست که میتونین در اینجا بخرین ، حتما چونه بزنین و تخفیف بگیرین چون قیمتها اصلا متر و معیار خاصی نداره..حتی در کرایه تاکسی هم اگه چونه بزنین مطمئنا با قیمت مناسبتری به مقصد میرسین .

تعدادی فروشگاه شیرینی مخصوص عمان (حلوا مسقطی یا حلوا عمانی) هم در این منطقه دیدم که مزه و طعمش با این چیزی که ما توی ایران بعنوان حلوا مسقطی میشناسیم زمین تا آسمون متفاوته و بسیار لذیده. رستورانهای متعددی در مسقط و همچنین در منطقه مطرح وجود داره که علاوه بر سرو غذاهای مختلف عربی و هندی و محلی ، سر لیست منو  اونها یک نمونه غذای مختص به عمان وجود داره که خیلی خوش طعمه... "شوا" تلفیقی از گوشت بره کبابی ادویه دار که لای ذغال پخته شده به همراه برنج معطر و مخلفات همراه

ساحل منطقه مطرح و مجموعه بازار و بافت سنتی و قدیمی مطرح جایی هست که بیشتر مورد توجه توریستهای اروپایی و امریکاییه. و جای مناسبی هست برای خرید سوغاتی و آشنایی با صنایع دستی سنتی عمان.

شغل طلاسازی و نقره سازی ، تولید عود معطر و خوشبو بهمراه صیادی از مشاغل قدیمی در عمان هستند که رگه هایی از این مشاغل در بازار قدیم مطرح کاملا به چشم میاد.

هنگام قدم زدن در بافت سنتی بازار و کلا در بیشتر اماکن ، مواجه میشین با نگاههایی که به سوی شما دوخته شده..خیلی از مواقع این نگاهها کاملا بصورت زل زده و  مستقیم هست تا جاییکه اگر شناخت قبلی نسبت به مردم این منطقه نداشته باشین امکان داره بهتون بر بخوره... در کل در عمان مردم چه مرد و چه زن علاقه زیادی دارن به اینکه به توریستها نگاه های عمیقی داشته باشن!! بعضی مواقع از شدت نگاههایشان خنده تون میگیره .. نگاه این مردم بیشتر از روی کنجکاویه و مثل نگاههای یک بچه میمونه و معمولا آزار دهنده نیست.

در سایتهای معتبر گردشگری ، این موضوع رو بیان کردن که "مردم عمان کاملا خیره بهتون زل خواهند زد ، هر چند این نگاه کاملا بی منظوره و واهمه ای نداشته باشین" 

چه به لحاظ برخوردهای اجتماعی در داخل شهرها و چه به لحاظ سیاسی عمان کشور امنی هست و مطلقا احساس ناامنی نخواهین داشت سالهاست با توجه به شرایط خاص سیاسی عمان امن ترین کشور خاورمیانه محسوب میشه.

خیابانهای منظم و خلوت با حاشیه فضای سبز و وجود ابنیه های نوساز با معماری سنتی که عموما سفید رنگ هستن باعث میشه ، در صورتیکه هوای مناسبی باشه ، پیاده رویهای طولانی در  مسقط داشته باشین . این موضوع باعث  شد که  روز بعد فاصله چهار کیلومتری هتل به سمت مسجد سلطان قابوس که دارای همین مشخصاته رو پیاده طی کنم .. به نوعی مهمترین و معروفترین جایی که در مسقط باید دید ، مسجد بزرگ و معروف سلطان قابوس هست . بنای بزرگ و زیبای این مسجد در منطقه غربی شهر مسقط و در ضلع جنوبی اتوبان قابوس قرار داره و سال ساختش مربوط به 2001 میلادی ، این بنا به نوعی یک مثال برجسته از معماری مدرن اسلامیه که مورد توجه معماران دنیاست. جالب اینجاست که معماری بخشهایی از این مسجد معروف رو یک ایرانی(هرمزگانی) بعهده داشته .

تا چند سال پیش بزرگترین فرش جهان که حاصل هنر فرشبافان ایرانی بود به همراه بزرگترین لوستر کریستالی دنیا در این مسجد نصب شده بود که روزانه توریستهای زیادی رو به سمت خودش میکشوند (در حال حاضر بزرگترین فرش دنیا در  مسجد زاید در ابوظبی فرش شده که اونم حاصل هنر فرشبافان ایرانیه)  . ساعت بازدید توریستها از این مسجد هشت تا یازده صبح ،  خوردن و آشامیدن و حضور بدون حجاب خانمها و ورود کودکان زیر ده سال به این محل ممنوعه.

بطور خلاصه ، جغرافیای مسقط در منطقه ای کوهستانی که شامل کوههای کم ارتفاع و صخره ای هست قرار داره ، این صخره ها در بیشتر جاها تا دریا کشیده شدن و این موضوع باعث شده که در بیشتر قسمتهای شهر خلیج های صخره ای ایجاد بشه. اتوبانها و خیابانهای شهر در لابلای این صخره ها و کوههای کم ارتفاع قرار دارن و بیشتر بصورت مدور در گوشه و کنار شهر امتداد دارن.. از این جهت شاید مسقط شبیه هیچ شهر دیگه ای نباشه و کاملا منحصر به فرد...

به لحاظ پوشش ظاهری مردها لباس بلند و تمیز سفید و کلاهی به سر دارن که کوما نامیده میشه ، خیلی مواقع نقش و نگار و کیفیت کلاه معرف طبقه اجتماعی افراد محسوب میشه و زنان اکثرا دارای حجاب کامل و عبای عربی هستند ، هر چند حجاب برای خانمها  در این کشور به هیچ وجه اجباری نیست.

 در خصوص غذا ، بصورت معمول قیمت مناسبی داره و مثل خیلی از کشورهای دیگه ست  ولی برای اقامت باید هزینه بیشتر از حد معمول کشورهای دیگه در نظر بگیرین.

همونطور که در قبل نوشتم ، مردم عمان محترم و برخورد بسیار خوبی با توریستها دارند و از هر حیث در این کشور احساس امنیت خواهید کرد هر چند در هر سفری احتیاط شرط عقله.

سفر عمان

سفر مسقط

سفرنامه روح اله بلوچی

@rooha baloochi

t.me/roohabaloochi

Roohollah Baloochi